بسم الله الرحمن الرحیم.
بحث در شب جمعه بیست و پنجم ماه محرم و در خدمت برادران و خواهران سازمان بهزیستی هستیم مردم ایران ممکن است سازمان بهزیستی را با محیط زیست اشتباه کنند ولی دیگر این طوری نخواهد بود.
بحث در مورد سخنرانی یک خانم است سخنرانی که از یک بمب اتم کارگشاتر بود یعنی اگر شام را در زمان زینب کبری بمباران می‌کردند. پانصد تا هواپیما با بمب‌های خوشه‌ای می‌ریختند سر حکومت بنی امیه به این قشنگی نمی‌توانست منفجر بشود یعنی سخنرانی مواد منفجره.
من امروز بحث را می‌گویم از یک خانم که ببینید چه طوری یک خانم می‌تواند کاخ بنی امیه را سرنگون کند گرچه بحث به مناسبت، چون ایام اسارت حضرت زینب است برای خود من جالب است من دلم می‌خواهد این را بخوانم دنبال یک خانمی می‌گشتیم که دانشمند باشد و زبان عربی او قوی باشد و آن خانم بیاید با زبان عربی بخواند ولی خوب من نشناختم این طور خانمی را، من خطبه حضرت زینب را خودم می‌خوانم زینب کبری در مقابل یزید چه چیزی گفت توجه کنید ببینید یک زن چه قدر قدرت دارد.
«فَقَالَتْ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ صَدَقَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ کَذَلِکَ یَقُولُ ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذِینَ أَساؤُا السُّواى أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ کانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُنَ»(اللهوف، ص181) هفتاد مورد داغ دیده و هیچ از خدا نبریده «وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ». درود بر پیغمبر و آل پیغمبر، «صَدَقَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ». یزید خدا راست می‌گوید چه چیزی گفته؟ می‌گوید آیه قرآن است، ثم کان زینب کبری در یک سخنرانی چند تا آیه قرآن به کار برده اولین سخنرانی‌اش با آیه قرآن است. «ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذینَ أَساؤُا السُّواى أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ کانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُنَ» روم/10 عاقبت جنایتکار این است که تکذیب می‌کند و تو چون جنایت کردی رسیدی به جائی که دیگر گفتی «لعبت هاشم بالدین فلا خبر جاء و لا وحی نزل»(المناقب، ج4، ص114) هم نبوت را و هم وحی را و هم معجزه را و هم دین و اسلام را، همه را زیر سوال بردی یزید، توجه کنید زنی داغ دیده، اسیر شده، حالا داره با شخص اول مملکت این طور صحبت می‌کند َ :
«أَ ظَنَنْتَ یَا یَزِیدُ حَیْثُ أَخَذْتَ عَلَیْنَا أَقْطَارَ الْأَرْضِ وَ آفَاقَ السَّمَاءِ فَأَصْبَحْنَا نُسَاقُ کَمَا تُسَاقُ الْأُسَارَى أَنَّ بِنَا عَلَى اللَّهِ هَوَاناً وَ بِکَ عَلَیْهِ کَرَامَةً وَ أَنَّ ذَلِکَ لِعِظَمِ خَطَرِکَ عِنْدَهُ فَشَمَخْتَ بِأَنْفِکَ وَ نَظَرْتَ فِی عِطْفِکَ جَذْلَانَ مَسْرُوراً حِینَ رَأَیْتَ الدُّنْیَا لَکَ مُسْتَوْسِقَةً وَ الْأُمُورَ مُتَّسِقَةً وَ حِینَ صَفَا لَکَ مُلْکُنَا وَ سُلْطَانُنَا مَهْلًا مَهْلًا أَ نَسِیتَ قَوْلَ اللَّهِ تَعَالَى وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ أَ مِنَ الْعَدْلِ یَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِیرُکَ حَرَائِرَکَ وَ إِمَاءَکَ وَ سَوْقُکَ بَنَاتِ رَسُولِ اللَّهِ سَبَایَا قَدْ هَتَکْتَ سُتُورَهُنَّ وَ أَبْدَیْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ وَ یَسْتَشْرِفُهُنَّ أَهْلُ الْمَنَاهِلِ وَ الْمَنَاقِلِ وَ یَتَصَفَّحُ وُجُوهَهُنَّ الْقَرِیبُ وَ الْبَعِیدُ وَ الدَّنِیُّ وَ الشَّرِیفُ لَیْسَ مَعَهُنَّ مِنْ رِجَالِهِنَّ وَلِیٌّ وَ لَا مِنْ حُمَاتِهِنَّ حَمِیٌّ وَ کَیْفَ یُرْتَجَى مُرَاقَبَةُ مَنْ لَفَظَ فُوهُ أَکْبَادَ الْأَزْکِیَاءِ وَ نَبَتَ لَحْمُهُ بِدِمَاءِ الشُّهَدَاءِ وَ کَیْفَ یَسْتَبْطِئُ فِی بُغْضِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ مَنْ نَظَرَ إِلَیْنَا بِالشَّنَفِ وَ الشَّنَآنِ وَ الْإِحَنِ وَ الْأَضْغَانِ ثُمَّ تَقُولُ غَیْرَ مُتَأَثِّمٍ وَ لَا مُسْتَعْظِمٍ: وَ أَهَلُّوا وَ اسْتَهَلُّوا فَرَحاً ثُمَّ قَالُوا یَا یَزِیدُ لَا تُشَلُّ مُنْتَحِیاً عَلَى ثَنَایَا أَبِی عَبْدِ اللَّهِ سَیِّدِ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ تَنْکُتُهَا بِمِخْصَرَتِکَ وَ کَیْفَ لَا تَقُولُ ذَلِکَ وَ قَدْ نَکَأْتَ الْقَرْحَةَ وَ اسْتَأْصَلْتَ الشَّافَةَ بِإِرَاقَتِکَ دِمَاءَ ذُرِّیَّةِ مُحَمَّدٍ ص وَ نُجُومِ الْأَرْضِ مِنْ آلِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ تَهْتِفُ بِأَشْیَاخِکَ زَعَمْتَ أَنَّکَ تُنَادِیهِمْ فَلَتَرِدَنَّ وَشِیکاً مَوْرِدَهُمْ وَ لَتَوَدَّنَّ أَنَّکَ شَلَلْتَ وَ بَکِمْتَ وَ لَمْ یَکُنْ قُلْتَ مَا قُلْتَ وَ فَعَلْتَ مَا فَعَلْتَ اللَّهُمَّ خُذْ بِحَقِّنَا وَ انْتَقِمْ مِنْ ظَالِمِنَا وَ أَحْلِلْ غَضَبَکَ بِمَنْ سَفَکَ دِمَاءَنَا وَ قَتَلَ حُمَاتَنَا فَوَ اللَّهِ مَا فَرَیْتَ إِلَّا جِلْدَکَ وَ لَا جَزَزْتَ إِلَّا لَحْمَکَ وَ لَتَرِدَنَّ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ بِمَا تَحَمَّلْتَ مِنْ سَفْکِ دِمَاءِ ذُرِّیَّتِهِ وَ انْتَهَکْتَ مِنْ حُرْمَتِهِ فِی عِتْرَتِهِ وَ لُحْمَتِهِ حَیْثُ یَجْمَعُ اللَّهُ شَمْلَهُمْ وَ یَلُمُّ شَعَثَهُمْ وَ یَأْخُذُ بِحَقِّهِمْ وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ حَسْبُکَ بِاللَّهِ حَاکِماً وَ بِمُحَمَّدٍ خَصِیماً وَ بِجَبْرَئِیلَ ظَهِیراً وَ سَیَعْلَمُ مَنْ سَوَّى لَکَ وَ مَکَّنَکَ مِنْ رِقَابِ الْمُسْلِمِینَ بِئْسَ لِلظَّالِمِینَ بَدَلًا وَ أَیُّکُمْ شَرٌّ مَکاناً وَ أَضْعَفُ جُنْداً وَ لَئِنْ جَرَّتْ عَلَیَّ الدَّوَاهِی مُخَاطَبَتَکَ إِنِّی لَأَسْتَصْغِرُ قَدْرَکَ وَ أَسْتَعْظِمُ تَقْرِیعَکَ وَ أَسْتَکْبِرُ تَوْبِیخَکَ لَکِنَّ الْعُیُونَ عَبْرَى وَ الصُّدُورَ حَرَّى أَلَا فَالْعَجَبُ کُلُّ الْعَجَبِ لِقَتْلِ حِزْبِ اللَّهِ النُّجَبَاءِ بِحِزْبِ الشَّیْطَانِ الطُّلَقَاءِ فَهَذِهِ الْأَیْدِی تَنْطِفُ مِنْ دِمَائِنَا وَ الْأَفْوَاهُ تَتَحَلَّبُ مِنْ لُحُومِنَا وَ تِلْکَ الْجُثَثُ الطَّوَاهِرُ الزَّوَاکِی تَنْتَابُهَا الْعَوَاسِلُ وَ تَعْفُوهَا أُمَّهَاتُ الْفَرَاعِلِ وَ لَئِنِ اتَّخَذْتَنَا مَغْنَماً لَتَجِدُنَا وَشِیکاً مَغْرَماً حِینَ لَا تَجِدُ إِلَّا مَا قَدَّمْتَ وَ ما رَبُّکَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ فَإِلَى اللَّهِ الْمُشْتَکَى وَ عَلَیْهِ الْمُعَوَّلُ فَکِدْ کَیْدَکَ وَ اسْعَ سَعْیَکَ وَ نَاصِبْ جُهْدَکَ فَوَ اللَّهِ لَا تَمْحُو ذِکْرَنَا وَ لَا تُمِیتُ وَحْیَنَا وَ لَا تُدْرِکُ أَمَدَنَا وَ لَا تَرْحَضُ عَنْکَ عَارَهَا وَ هَلْ رَأْیُکَ إِلَّا فَنَدٌ وَ أَیَّامُکَ إِلَّا عَدَدٌ وَ جَمْعُکَ إِلَّا بَدَدٌ یَوْمَ یُنَادِ الْمُنَادِ أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ فَالْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَتَمَ لِأَوَّلِنَا بِالسَّعَادَةِ وَ لِآخِرِنَا بِالشَّهَادَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ نَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ یُکْمِلَ لَهُمُ الثَّوَابَ وَ یُوجِبَ لَهُمُ الْمَزِیدَ وَ یُحْسِنَ عَلَیْنَا الْخِلَافَةَ إِنَّهُ رَحِیمٌ وَدُودٌ وَ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ»(اللهوف، ص183-181)، یزید خیال می‌کنی کشتی و سوزاندی و اسیر کردی خیال می‌کنی محبوب خدا هستی بدان بسیار پستی سلام خدا بر بنیان گذار جمهوری اسلامی یک روز مسجد اعظم قم سال چهل و دو فرمود رییس جمهور امریکا بداند پست ترین افراد پهلوی ما رئیس جمهور امریکاست آن زمانی که شاه رئیس جمهور آمریکا نزدش خدا بود امام سال چهل و دو.
فرمود یزید خیال می‌کنی که تو کراهت و عزتی داری خیال می‌کنی ما با اسیر شدن خوار می‌شویم ما نفوذ ناپذیریم شاعر می‌گوید حسین جان سر نیزه و شمشیر بدنت را سوراخ سوراخ کرد اما چیزی را که نتوانست در او اثر بگذارد عزت تو بود عزت تو به هیچ نحو خدشه بردار نشد بدنت زیر سمّ اسب له شد اما عزت تو نشد.
افرادی هستند عزیزند، مؤمن مثل کوه است، کوه وقتی رویش می‌ایستی کوه زیر پایت هست با آن که کوه زیر پایت هست باز هم عظمت دارد و تو از کوه می‌ترسی مؤمن عزیز یعنی اگر مؤمن را زیر پایت هم قرار دهی یک عزت و هیبتی دارد که از او می‌ترسی «فَشَمَخْتَ بِأَنْفِکَ»، باد به دماغت کردی «وَ نَظَرْتَ فِی عِطْفِکَ» به اطرافت نگاه می‌کنی و قیافه می‌دهی «جَذْلَانَ مَسْرُوراً»، خوشی می‌کنی که حسین را کشتی، «حِینَ رَأَیْتَ الدُّنْیَا لَکَ مُسْتَوْسِقَةً»، خیال می‌کنی دنیا برای تو محکم شده کاخت زیر و رو می‌شود چند روز دیگر به درک می‌روی، «وَ الْأُمُورَ مُتَّسِقَةً» خیال می‌کنی کارهای تو منظم و جمع و جور و عالی است، «وَ حِینَ صَفَا لَکَ مُلْکُنَا وَ سُلْطَانُنَا» با کشتن ما خیال می‌کنی حکومت برای تو آب گوارا شد، زهر مار می‌شود خیال نکن آب خوشی از گلویت پایین می‌رود، «مَهْلًا مَهْلًا» صبر کن دو سه روز به تو می‌گویم حکومت تو سرنوشتش چیست؟
«أَ نَسِیتَ قَوْلَ اللَّهِ تَعَالَى» زینب کبری آمده کاخ یزید حکومت بنی امیه و شخص یزید را به رگبار بسته این‌ها رگباری است که خیلی مهم است یک زن این طور صحبت کند، دخترهای ما با یک بستنی با یک تلفن ممکن است گول بخورند فراموش کردی که خداوند گفته: «وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ». خداوند گفته: آدم‌های که مهلت‌شان می‌دهیم خیال نکنند دوست‌شان داریم می‌خواهیم پدرشان را در بیاوریم اگر یک بچه نمره کم می‌آورد معلم کاری با او ندارد بچه خیال نکند نمره‌اش خوب است معلم گذاشته برای امتحانات ثلث سوم اگر یک مریضی را دکتر می‌گوید هر چه می‌خواهی بخوری بخور قرآن می‌گوید افرادی که گناه می‌کنند ولی خوش هستند خدا برای این‌ها حساب باز کرده «أَ مِنَ الْعَدْلِ یَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ»ای کسی که بابایت اسیر بود تو الآن ما را اسیر کردی ما اگر حالا اسیر هستیم ولی به همه آزادگان دنیا خط آزادی می‌دهیم.
تو بودی پسر معاویه و پسر ابوسفیان که در فتح مکه اسیر بودید. جدّ من جدّ شما را اسیر کرد. «تَخْدِیرُکَ حَرَائِرَکَ وَ إِمَاءَکَ وَ سَوْقُکَ بَنَاتِ رَسُولِ اللَّهِ سَبَایَا»، این عدالت است که زن‌های تو آزاد باشند و اهل بیت را اسیر کردی، «قَدْ هَتَکْتَ سُتُورَهُنَّ وَ أَبْدَیْتَ وُجُوهَهُنَّ»، یزید مرگ بر تو باد. پرده‌ها را پاره کردی و صورت بچه‌های پیغمبر را نشان نامحرمان دادی از این معلوم می‌شود که چه قدر به رعایت حجاب زینب کبری حساسیت نشان می‌دهد چه قدر به غیرتش برخورده که، «تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ» ما را شرق به شرق با موسیقی بردی، «وَ یَسْتَشْرِفُهُنَّ أَهْلُ الْمَنَاهِلِ وَ الْمَنَاقِلِ»، «یَسْتَشْرِفُ» یعنی کسی که دستش را به ابر می‌گذارد و با دقت نگاه می‌کند که این‌ها چه کسانی هستند ما در خیابان‌ها و بازار و کوچه‌ها گرداندی همه مردم، بیابانی و شهری با دقت ما را زیر نظر گرفتند که ببینند این اسرا چه کسانی هستند، «وَ یَتَصَفَّحُ وُجُوهَهُنَّ الْقَرِیبُ وَ الْبَعِیدُ»، یتصفح یعنی نگاه با دقت، با دقت مردم ما را دیدند، «وَ الدَّنِیُّ وَ الشَّرِیفُ»، آدم‌های رذل و شریف همه ما را دیدند خیلی زینب کبری از این ناراحت است که چرا دیدن او را، «لَیْسَ مَعَهُنَّ مِنْ رِجَالِهِنَّ»، شما رجال ما را کشتید، «وَلِیٌّ وَ لَا مِنْ حُمَاتِهِنَّ حَمِیٌّ»، دوستی دیگر برای ما نمانده هرچه مرد داشتیم کشتید و ما را اسیر آوردید جلوی چشم مردم شهر.
«وَ کَیْفَ یُرْتَجَى مُرَاقَبَةُ مَنْ لَفَظَ فُوهُ أَکْبَادَ الْأَزْکِیَاءِ»، یزید می‌دانی کی هستی که بهترین افراد که در جبهه شهید شدند، عموی پیغمبر حمزه سیدالشهدا در جنگ احد شهید شد و این زن آمد شکم حمزه را پاره کرد جگرش را کشید بیرون و جوید. تو نسل او هستی و باید تو هم خونخوار باشی کجا این حرف را می‌زند زینب اسیر تو کاخ یزید، یزید که همه چیز دارد و زینب که هیچی ندارد ولی یزید خدا ندارد و زینب خدا دارد هیچی ندارد این نقش ایمان به خداست کسی که ایمان به خدا داشته باشد آن قدر محکم است.
یزید «ثُمَّ تَقُولُ غَیْرَ مُتَأَثِّمٍ وَ لَا مُسْتَعْظِمٍ: وَ أَهَلُّوا وَ اسْتَهَلُّوا فَرَحاً ثُمَّ قَالُوا یَا یَزِیدُ لَا تُشَلُّ. »
، یزید یک شعری خواند وقتی سر امام حسین را توی یک تشت آوردند مجلس یزید گفت‌ای کاش پدران من که در جنگ بدر بودند می‌آمدند قدرت من را می‌دیدند می‌گفتند یزید دستت درد نکند زینب کبری می‌گوید فهمیدی چه کردی می‌گویی اجداد من می‌گویند دستت درد نکند دو سه روز دیگر به درک می‌روی وارد جهنم می‌شوی پهلوی همان اجدادت می‌روی می‌گویی کاش دستم درد می‌کرد همچین غلطی را نمی‌کردم و کاش لال می‌شدم و همچین جسارتی را نمی‌کردم. یزید دنیا مستت کرده، «مُنْتَحِیاً عَلَى ثَنَایَا أَبِی عَبْدِ اللَّهِ سَیِّدِ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ» تو چوب دست گرفتی به دندان‌های امام حسین اشاره می‌کنی با چوب به لب و دندان امام حسین می‌زنی «تَنْکُتُهَا بِمِخْصَرَتِکَ»، تو اثر می‌گذاری با این چوب، با این چوب مانور می‌دهی و مانور تو روی سر مقدم امام حسین است، «وَ کَیْفَ لَا تَقُولُ ذَلِکَ» یزید چند روز دیگر می‌میری هر کاری که می‌خواهی بکن باید خوشی کنی بر این که، «وَ قَدْ نَکَأْتَ الْقَرْحَةَ» شما پوست ما را کندی «وَ اسْتَأْصَلْتَ الشَّافَةَ» ما را از ریشه کندی کسی که اهل بیت را این طور تار و مار کند باید این طور بخندد. یزید می‌دانی چه کردی؟
«بِإِرَاقَتِکَ دِمَاءَ ذُرِّیَّةِ مُحَمَّدٍ ص» خون بچه‌های پیغمبر را ریختی «وَ تَهْتِفُ بِأَشْیَاخِکَ» و حالا می‌گویی‌ای کاش اجداد من می‌بودند و می‌دیدند عظمت من را، «زَعَمْتَ أَنَّکَ تُنَادِیهِمْ» خیال می‌کنی اجدادت راه دوری هستند فلتردن و شیکاموردهم دو سه روز دیگر می‌روی جهنم پهلوی همان جدّت «وَ لَتَوَدَّنَّ أَنَّکَ شَلَلْتَ وَ بَکِمْتَ» وقتی رفتی توی جهنم می‌گویی کاش دستم شل بود و کاش زبانم لال بود «وَ لَمْ یَکُنْ قُلْتَ مَا قُلْتَ» می‌گویی کاش نگفته بودم گفتنی‌ها را «وَ فَعَلْتَ مَا فَعَلْتَ» و کاش انجام نداده بودم کارهایی که انجام دادم.
بعد زینب می‌گوید «اللَّهُمَّ خُذْ بِحَقِّنَا وَ انْتَقِمْ مِنْ ظَالِمِنَا» خدایا حق ما را از این دودمان بنی امیه بگیر، انتقام بگیر از این کسانی که به ما ظلم کردند «وَ أَحْلِلْ غَضَبَکَ بِمَنْ سَفَکَ دِمَاءَنَا وَ قَتَلَ حُمَاتَنَا»، غضبت را نازل کن بر این دودمان بنی امیه، یزید «فَوَ اللَّهِ مَا فَرَیْتَ إِلَّا جِلْدَکَ»، به خدا قسم پوست خودت را کندی متوجه نیستی چه کردی، «وَ لَا جَزَزْتَ إِلَّا لَحْمَکَ»، گوشت خودت را بریدی.
گاهی وقت‌ها آدم خیال می‌کند به دیگران ظلم می‌کند کلاه سر خودش می‌گذارد می‌فرماید «وَ لَتَرِدَنَّ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ بِمَا تَحَمَّلْتَ مِنْ سَفْکِ دِمَاءِ ذُرِّیَّتِهِ»، دو سه روز دیگر می‌میری وارد می‌شوی در قیامت پهلوی پیغمبر جواب پیغمبر را چه خواهی داد که با فرزندانش این کار را کردی اما این‌ها که شهید شدند زنده هستند.
«وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْواتاً» اما برادرم و بچه هایم این‌ها در راه خدا شهید شدند و خیال مکن شهید مرده است زنده است «حَسْبُکَ بِاللَّهِ حَاکِماً»، خدا حاکم و داور خواهد بود نسبت به تو، «وَ بِمُحَمَّدٍ خَصِیماً»، خصیم تو پیغمبر است «وَ بِجَبْرَئِیلَ ظَهِیراً» تو با که طرف هستی؟ با خدا، با رسول خدا و جبرئیل، «وَ سَیَعْلَمُ مَنْ سَوَّى لَکَ»، خدا لعنت کند آن کسی که تو را حاکم کرد آن دست‌هایی که تو کار بود چه طور مسیر عوض شد، کی آمد و کی آمد و بعد پدرت معاویه آمد و بعدپدر تو بر ما حکومت کرد، «وَ سَیَعْلَمُ مَنْ سَوَّى لَکَ وَ مَکَّنَکَ مِنْ رِقَابِ الْمُسْلِمِینَ»، خواهند دید آن‌ها که مقدماتی جور کردند که تو رئیس مردم شدی آن‌ها که مقدماتی را چیدند، حرمله تیر زد به گلوی علی اصغر، اما می‌گوید کسی تیر انداخت که تیر را آورد تا حرمله توانست این کار را بکند.
یک کسی که ظلم می‌کند نباید گفت که فقط تو ظلم کردی باید دید که کی ظالم را بر مردم مسلط کرد، تو کاخ یزید، به یزید می‌گوید. نه که تو بدبختی، بدبختی مال آن کسی است که تو را بر مردم سوار کرد، «بِئْسَ لِلظَّالِمِینَ بَدَلًا» عجب جایگاه بدی دارند ستمکاران، «وَ لَئِنْ جَرَّتْ عَلَیَّ الدَّوَاهِی مُخَاطَبَتَکَ»، اگر مشکلات و مصائب و مصیبت‌ها نمی‌گذارند من با تو درست حرفم را بزنم چون داغ دیدم، اسیر هستم، مسئول کاروان اسرا هستم با همه این‌ها نمی‌توانم حرفم را بزنم اما یک کلمه به تو بگویم‌ای یزید «إِنِّی لَأَسْتَصْغِرُ قَدْرَکَ» خیلی نزد من پست هستی.
خیلی مهم است این که آدم برود توی کاخ یزید بگوید یزید تو خیلی پستی من خیلی قدر وعظمت تو را پست می‌دانم، «وَ أَسْتَعْظِمُ تَقْرِیعَکَ»، خیلی فحش دادن به تو را خوب می‌دانم «وَ أَسْتَکْبِرُ تَوْبِیخَکَ»، سرزنش تو را بسیار لازم می‌دانم، «لَکِنَّ الْعُیُونَ عَبْرَى» چشم‌های من پر از اشک است، «وَ الصُّدُورَ حَرَّى»، دلم می‌سوزد ولی خیلی پست هستی به جهنم می‌روی خدا لعنتت کند تو را، خدا لعنت کند پدرت را، و خدا لعنت کند اجدادت را، پهلوی من پستی، اما دلم می‌سوزد، «أَلَا فَالْعَجَبُ کُلُّ الْعَجَبِ»، می‌دانی چه کردی، «لِقَتْلِ حِزْبِ اللَّهِ النُّجَبَاءِ بِحِزْبِ الشَّیْطَانِ الطُّلَقَاءِ» حزب الله شهید شدند به دست حزب شیطان، «فَهَذِهِ الْأَیْدِی تَنْطِفُ مِنْ دِمَائِنَا»، خون شهیدان ما از چنگ شما می‌چکد، «وَ الْأَفْوَاهُ تَتَحَلَّبُ مِنْ لُحُومِنَا» گوشت بهترین خلق خدا توی دندان‌های شما له می‌شود «وَ تِلْکَ الْجُثَثُ الطَّوَاهِرُ الزَّوَاکِی تَنْتَابُهَا الْعَوَاسِلُ» بدن‌های مقدس را دفن نکردید در کربلا، حیوان‌ها آمدند از کنارشان رد شدند می‌دانی چه کردی «وَ لَئِنِ اتَّخَذْتَنَا مَغْنَماً»، امروز اسیر گرفتی و می‌گویی اسیر جنگی گرفتم، غنیمت گیرت آمده در آینده خواهید دید این‌ها غنیمت نیست عزامت است سود نیست زیان است شادی نیست ذلت است، «فَإِلَى اللَّهِ الْمُشْتَکَى»، خدایا من زینب اسیر به تو شکایت می‌کنم از دست این جنایتکاری که توی مجلسش نشته اند «وَ عَلَیْهِ الْمُعَوَّلُ» بعد گفت‌ای یزید «فَکِدْ کَیْدَکَ»، هر چه حیله داری به کار ببر «وَ اسْعَ سَعْیَکَ»، هرچه سعی داری به کار ببر، ببینم دیگر چه خواهی کرد «وَ نَاصِبْ جُهْدَکَ»، هر چه می‌توانی زور بزن، «فَوَ اللَّهِ لَا تَمْحُو ذِکْرَنَا» به خدا قسم ذکر محمد محو نمی‌شود.
چند تا زن داریم که این طور بتواند حرفی بزند؟ «وَ لَا تُمِیتُ وَحْیَنَا»، به والله قسم وحی پیغمبر نمی‌میرد، «وَ لَا تُدْرِکُ أَمَدَنَا وَ لَا تَرْحَضُ عَنْکَ عَارَهَا»، تو این ننگی که به دامنت افتاد که قاتل اهل بیت شدی این ننگ را با هیچ موادی نمی‌توانی پاک کنی. «وَ هَلْ رَأْیُکَ إِلَّا فَنَدٌ»، رأی و فکر و تصمیمات تو یک وهمی است نه یک پیری آن هم یک پیرخرفتی می‌کند تو جوان هستی و شاه هستی اما فکرت، فکر پیرخرفت است «وَ أَیَّامُکَ إِلَّا عَدَدٌ»، ایام سلطنت تو عدد است. یعنی چند روزی بیشتر نیست «وَ جَمْعُکَ إِلَّا بَدَدٌ»، کاخ و پولی که جمع کردی دو سه روز دیگر می‌پاشد خاکسترش به هوا می‌رود، رای تو، تو دیوانه است ایام تو چند روزی بیشتر نیست، «یَوْمَ یُنَادِ الْمُنَادِ» یزید خودت را آماده کن برای آن روزی که در قیامت این ندا شنیده می‌شود، «أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ» لعنت خدا بر ظالمین.
دو مرتبه بمباران کرد یزید را یزید نشسته و یک زن اسیر این طور ایشان را به رگبار بسته حالا دو مرتبه می‌آید سر خانه اول، «فَالْحَمْدُ لِلَّهِ»، از خدا متشکرم، یزید به زینب کبری گفتند چه طور بود اوضاع. گفت «مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا»(اللهوف، ص160) هر چه دیدم زیبایی دیدم شهادت هم برای ما زیباست خود امام حسین علیه السلام فرمود شهادت پهلوی من مثل گردنبند توی سینه دختر است شهادت برای من زیباست شما هستید که می‌گویید، اصول دین خوراک، پوشاک، مسکن شما شکموها هستید که برای دو فلس پول این طور صدتا دروغگو، جنایت حاضرید بکنید و بله قربان هستید و ناکس حاضرید بشوید شما هستید که مثل لنگ هر ساعتی دور پا کسی هستید مؤمن عزیز است سرش را می‌دهد ولی تن به ذلت نمی‌دهد «مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا» هر چه دیدم زیبا می‌دیدم «فَالْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَتَمَ لِأَوَّلِنَا بِالسَّعَادَةِ وَ لِآخِرِنَا بِالشَّهَادَةِ وَ الرَّحْمَةِ» خدا را شکر، خدا را شکر که پیغمبر ما با سعادت از دنیا رفت «وَ لِآخِرِنَا بِالشَّهَادَةِ» حسین ما به شهادت، خدا را شکر که رفتن پیغمبر ما با سعادت بود و رفتن حسین ما با شهادت بود، «وَ نَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ یُکْمِلَ لَهُمُ الثَّوَابَ»، از خدا می‌خواهم که پاداش حسین را زیادکند، «وَ یُوجِبَ لَهُمُ الْمَزِیدَ»، زیاد کن اجرش، «إِنَّهُ رَحِیمٌ وَدُودٌ»، خدا رحیم، ودود و مهربان است به یزید می‌گوید تو گمان می‌کنی خون بهای بستگان کافر و فاجرت را از ما گرفتی.
«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
 |
پایگاه حجت ابن الحسن العسکری عج مسجد ابوذر